وزن پول در ترازوی خوشبختی
|
اگر بگوییم یكی از گزینههای اصلی، پول است اشتباه نكردهایم. حالا شاید انگشت شمار باشند كسانی كه پول را چرك كف دست میدانند، |
به دنیا آمدن در خانوادهای مهربان و اهل علم، متولد شدن با استعدادی خدادادی، پیشرفت در تحصیل و كار، پیش آمدن موقعیتهای استثنایی برای رشد، انتخاب كردن همسری ایدهآل، تشكیل خانوادهای بیحاشیه و... احساسی سرشار از خوشبختی به ما تزریق میكند كه شاید كمتر چیزی در این دنیا قادر به ساختنش باشد. زندگی با آدمهایی كه ما را همانگونه كههستیم دوست دارند و داشتن آدمهایی كه به خاطر خوبیهایشان دوستشان داریم، اوج خوشبختی است. داشتن زندگی بی دغدغه، سرشار از احساس مثبت و اعتماد و عشقی كه هر لحظه در مكان و زمان جاری است، نهایت سعادتمندی است. اینها را نمیشود با هیچ چیز دیگر دنیا عوض كرد اما بعضی وقتها در زندگی چیزهایی پا پیش میگذارند و آنقدر اهمیت مییابند كه نداشتههایمان را بزرگ و داشتههایمان را بیارزش میكنند. اگر بگوییم یكی از گزینههای اصلی، پول است اشتباه نكردهایم. حالا شاید انگشت شمار باشند كسانی كه پول را چرك كف دست میدانند، چون حتی سرسختترین آدمها هم به اجبار آموختهاند كه پول میتواند حلال بسیاری از مشكلات باشد. با پول میشود خیلی كارها را انجام داد اما هرگز نمیشود محبت را با آن خرید. اصلا پول و عشق از یك جنس نیستند تا با هم معامله شوند ولی با پول میشود كسی را كه دوستش داری خوشحال كنی یا گرهی از كارش باز كنی. پول خوشبختی هم نمیآورد اما اگر خوشبخت باشی پول به زندگیات رنگ و لعابی بیشتر میدهد. پول سعادت نمیآورد همانطور كه فقر قطعا بدبختی نمیآورد اما پول میتواند اسباب سعادتمندتر بودن را فراهم كند. مهم نوع نگاه ما به زندگی است، اینكه از دنیا چه بخواهیم و دنبال چه باشیم، اینكه خوشبختی را در ثروتمند بودن جستجو كنیم یا كاسه و كوزه بدبختی را بر سر فقر بشكنیم، پس باید انتخاب كرد. شادی یعنی پول بعلاوه 60 چیز دیگر این شعاری خستهكننده نیست، چون روانشناسان نیز تایید كردهاند كه فقط با پول نمیتوان خوشبخت بود. آنها ثابت كردهاند كه عوامل زیادی در شادی نقش دارند و تاكنون 60 عامل اساسی را كشف كردهاند؛ عواملی مثل دوستی، احساس احترام، اعتماد به نفس، خدمت به دیگران، پایگاه اجتماعی مناسب و همسر دلخواه، هرچند به باور آنها پول هم در زمره این عوامل قرار دارد ولی هرگز رتبهای بهتر از چهاردهم به دست نمیآورد. روانشناسان میگویند، فقر و ناكامی افراد را افسرده و ناشاد میكند اما وقتی میزان درآمدشان بالا میرود، لزوما شادی و نشاطشان بیشتر نمیشود. این در حالی است كه تحقیقی جدید نشان داده كه پول میتواند به عنوان یك داروی ضدافسردگی عمل كند یعنی جلوی نگرانی، اندوه و استرسها را بگیرد ولی اینكه پول به طور دائم شادیآفرین باشد، چیزی است كه هرگز ثابت نشده است. هر شادیای قیمتی دارد وی روی هزار آمریكایی مطالعه كرد و به این نتیجه رسید كه میزان افزایش شادی با سطح درآمد افراد در خطی موازی قرار دارند، با این شرط كه فرد سالی 75 هزار دلار درآمد داشته باشد. كانمان در این پژوهش از افراد خواست تا هر روز میزان شادی خود را براساس تجربه احساسات مختلف مثل رضایت، ناراحتی، نگرانی و لذت تعیین كنند و پس از آن براساس میزان رضایت خود از زندگی، امتیازی از صفر تا 10 به خود بدهند. او به نتایج جالب توجهی رسید و دریافت میزان رضایت از زندگی به صورت ثابتی با افزایش درآمد افزایش پیدا میكند، شادی نیز با افزایش درآمد بیشتر میشود اما به شرطی كه درآمد از سالی 75هزار دلار بیشتر یا كمتر نباشد. این در حالی است كه برای افرادی كه بیش از این مقدار درآمد دارند، میزان شاد بودن به عوامل دیگری بستگی دارد. كانمان سرانجام به نتیجه جالب دیگری نیز دست یافت و اعلام كرد كه بحرانهای عاطفی ناشی از تجربیات منفی مثل طلاق یا ابتلا به بیماری در كنار فقر تشدید میشود. یعنی شاید پول نتواند شادی را برای فرد به ارمغان بیاورد اما بیپولی بهطور قطع با دردها و بحرانهای عاطفی در ارتباط است. خوشبختی در كاسه سرمان است دكتر غلامرضا علیزاده، جامعهشناس و مدرس دانشگاه میگوید: آخرین مطالعاتی كه در ایران انجام شده، نشان میدهد مردم روستایی احساس خوشبختی بیشتری نسبت به جمعیت شهرها دارند؛ این در حالی است كه مردم شهرها و روستاها از نظر سطح درآمد و امكانات زندگی تفاوت زیادی با هم دارند. به باور وی، این مساله نشان میدهد كه داشتن پول، شرط لازم برای خوشبختی است ولی شرط كافی به حساب نمیآید. وی به «جامجم» میگوید: خوشبختی باید درون كاسه سر ما باشد اما گاهی وقتها احساس میكنیم كه با فراهم كردن پول و امكانات زندگی به خوشبختی میرسیم؛ در حالی كه خانههای بسیاری از ما امروز به محل تجمع اسباب و اثاثیهای تبدیل شده كه روزی فكر میكردیم باعث خوشحالیمان خواهند شد ولی حالا احساس خفگی و دلتنگی را در ما تشدید میكنند. پولدارها خوشبختند؟ گذشتن از كنار مغازههای لوكس با ویترینهایی كه اجناس بسیار گران را به نمایش گذاشتهاند ولی تو با دیدن قیمتها كمی سبك و سنگین میكنی و میبینی كه با حقوق یك ماهت شاید فقط بتوانی چند جنس كوچك تزئینی را بخری، دوباره ممكن است بغضت را بتركاند و آه حسرت را از گلویت بیرون بریزد. دیدن آنهایی كه به خاطر داشتن پول مدام رخت سفر به تن دارند یا با آدمهایی خاص رفت وآمد میكنند یا به خاطر احترامی كه میان مردم دارند، كارهایشان سریعتر از بقیه راه میافتد هم میتواند احساساتی مشابه ایجاد كند. وقتی ما به خاطر دیدن داشتههای دیگران و مقایسه آن با نداشتههای خودمان بغض میكنیم و افسوس میخوریم، اولین حسی كه دچارش میشویم، حس بدبختی است. البته شاید این حس كمی طبیعی باشد، چون به هر حال همه آدمها با نسبت متفاوت ، زندگی در رفاه را دوست دارند. این نكته هم بسیار مهم است كه برخلاف باور بعضیها فقر و نداری نه تنها موجب فخر نیست اگر در كنار عوامل ناخوشایند دیگر قرار بگیرد، معنایی جز تشدید بدبختی ندارد. اما تجربه ناخوشایند زندگی آدمهایی كه در زندگی جز پول هیچ چیز دیگری ندارند و برخلاف نظر مردم خوشبخت نیستند، آدم را به فكر فرو میبرد. چندی قبل آماری منتشر شد كه نشان میداد 68 درصد ازدواجهای انجام شده در یكی از تالارهای مشهور تهران منجر به طلاق شده است، یعنی از 100 زوجی كه جشن ازدواجشان را در این تالار برگزار كردهاند، 68 موردشان كارشان به طلاق كشیده است. این در حالی است كه عمر زندگی مشترك این عده به یكسال نیز نرسیده است، به طوری كه وقتی مدیر تالار قصد داشته از كسانی كه در یك سال گذشته مراسم خود را در این تالار برگزار كردهاند برای برگزاری جشن سالگرد ازدواجشان دعوت كند، 68 درصدشان اعلام كردهاند كه ازدواجشان به طلاق انجامیده است. این در شرایطی است كه گفته میشود در برخی ازدواجهای این تالار، میزان مهریه تعیین شده سكه بهار آزادی به ارتفاع قلههای هیمالیا (8000 متر) و دماوند (نزدیك به 6000 متر) تعیین شده و در یكی از این جشنهای عروسی ارزش تقریبی خودروهای مهمانان حاضر در تالار، نزدیك به 20 میلیارد تومان برآورد شده است. این آمارها حد اعلای ثروت را نشان میدهند و ثابت میكنند كه فقط با پول و امكانات نمیتوان به خوشبختی رسید. شاید اگر این زوجهای جوان تا این حد ثروتمند نبودند و برخی كاستیها در زندگیشان آنها را به حركت و تلاشی دو نفری وامیداشت، آن وقت شوق به دست آوردن چیزهایی كه تاكنون نداشتهاند، آنها را در كنار هم نگه میداشت. شاید اگر این عروس و دامادها بجز فكر كردن به شركت در مسابقه تجملات، در اخلاق و روحیات یكدیگر دقیق میشدند و كسی را انتخاب میكردند كه غیر از پول، محسنات دیگری نیز داشت، آنوقت راحتتر با هم كنار میآمدند و به خاطر خوبیهای یكدیگر به تعهدی كه دادهاند، پایبند میماندند.
ولی ساختن زندگیای كه خروجیاش چیزی جز احساس لذت و خوشبختی نیست، واقعا زیباست. چنین خانوادههایی نیز ویژگیهایی دارند كه میتوان با شاخص قرار دادن این ویژگیها فهمید كه آدمهای اطراف ما و حتی خودمان تا چه حد خوشبخت هستیم. علم روانشناسی میگوید، یكی از مهمترین مشخصههای خانواده خوشبخت، خوشاخلاقی، خوشخلقی و خوشرفتاری در میان اعضای آن است؛ یعنی آدمهایی كه در بدترین شرایط هم میتوانند عصبانیت خود را كنترل كنند و اگر عصبانی شدند پا را از مرز احترام فراتر نگذارند. همكاری، همفكری و هماهنگی نیز رمز بقای خانواده خوشبخت است، بویژه آنكه هنگام بروز مشكلات این هماهنگی بیشتر و با صبر و حوصله برطرف شود. در میان اعضای خانواده خوشبخت الفاظ خودخواهانه نیز رد و بدل نمیشود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقی معتقدند و در قبال یكدیگر احساس مسوولیت میكنند. خانواده خوشبخت با هدف و برنامهریزی پیش میرود، در حالی كه اعضای آن به هم اعتماد دارند و از اعتماد هم سوءاستفاده نمیكنند. آدمهای خوشبخت همیشه همراه یكدیگرند و هرگز در مهمانیها و كارهای مربوط به خانه تنها ظاهر نمیشوند، چون اعتقاد دارند كه همدلی و همفكری شرط بقای خانواده است. آنها مرتب از اوضاع نیز شكایت نمیكنند و دیگران را نیز مقصر موفق نبودنشان نمیدانند، بلكه میكوشند برای آیندهای بهتر طرحی نو بریزند. اعضای یك خانواده خوشبخت به سلامت جسم و روان یكدیگر نیز اهمیت میدهند و اگر مشكلی پیش آمد، در كنار هم میمانند. آنها چیزی را از یكدیگر پنهان نمیكنند و دیكتاتوری، زور و قدرتطلبی بر خانوادهشان غلبه ندارد. زن و شوهر در چنین خانوادهای به خاطر همدیگر زندگی میكنند، یعنی اول خود و بعد دیگران، در حالی كه زندگی آنها به خاطر فرزند، ترس از طلاق، حرف مردم، مهریه و... نیز ادامه پیدا نمیكند. چنین زوجهایی خود را رفیق هم میدانند نه رقیب هم، برای همین همیشه در كنار هم قرار میگیرند. آدمهایی كه عضوی از یك خانواده خوشبخت هستند، میدانند كه خوشبخت كسی است كه صبح با لبخند برمیخیزد و با لبخند سر بر بالین میگذارد و مرتب پیش خود این جمله را مرور میكند كه ما در زندگی به آن چیزی میرسیم كه همیشه به آن فكر میكنیم و آن چیزی را به دست میآوریم كه همواره طلب كردهایم. حمید بروغنی گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ |